تشیع و عرفان مولوی و جامی - مراتب شکر - آقایان - صبح پنجشنبه 1396.07.27
هو
۱۲۱
بِسْمِ الله الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
آیات قرآنی :
يعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ
آن دیوان بر او هر چه می خواست از ( کاخ و عمارات و ) معابد عالی و نقوش و تمثالها و ظروف بزرگ مانند حوضها و دیگهای عظیم که بر زمین کار گذاشته بودی همه را می ساختند. ( و گفتیم که ) ای آل داود شما شکر و ستایش خدا به جای آرید و ( هر چند ) از بندگان من عدّه قلیلی شکر گزارند.
سوره سبا آیه ۱۳
معرفی شخصیتها :
حضرت علی علیه السلام
مولانا جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولوی شاعر بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. وی در سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ زاده شد
نورالدین عبدالرحمن ابن نظام الدین احمد ابن محمد متخلص به جامی در سال ۸۱۷ هجری قمری در خرجرد جام از توابع خراسان متولد شد. .وی بعدها همراه پدرش به سمرقند و هرات رفت و در آن دیار به کسب علم و ادب پرداخت. سپس به سیر و سلوک مشغول و از بزرگان طریقت شد
معرفی کتاب :
مثنوی، مشهور به مثنوی معنوی (یا 'مثنوی مولوی)، نام کتاب شعری از مولانا جلالالدین محمد بلخی شاعر و صوفی ایرانی است.این کتاب از ۲۶٬۰۰۰ بیت و ۶ دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتابهای ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است
اثر جامی
هفت اورنگ که خود مشتمل بر هفت کتاب در قالب مثنوی است.مثنوی چهارم سبحةالابرار و آن نیز مثنوی تعلیمیاست که در سال ۸۸۷ سروده شدهاست و در آن تعالیم اخلاقی و عرفانی در باب توبه، زهد، فقر، صبر، شکر، خوف، رجا، توکل، رضا و حب آمدهاست.
اشعار :
حکایت پیر خارکش
جامی هفت اورنگ سبحةالابرار
لنگلنگان قدمی برمیداشت
هر قدم دانهٔ شکری میکاشت
گفتمش یار به تو نزدیک است
یا چو شب روزت ازو تاریک است
گفت در خانه اویم همه عمر
خاک کاشانه اویم همه عمر
محنت قرب ز بعد افزون است
جگر از هیبت قربم خون است
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار
تو ترازوی احدخو بودهای
بل زبانهٔ هر ترازو بودهای
مولوی » مثنوی معنوی » دفتر اول
خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست
از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان منزه از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت
زود شمشیری بر آورد و شتافت
او خدو انداخت در روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
آن خدو زد بر رخی که روی ماه
سجده آرد پیش او در سجدهگاه
اگر با دیگرانش بود میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی
هر چه از دوست می رسد خوب است
گر همه سنگ و گر همه چوب است
فرمايشات حضرت آقای حاج دكتر نورعلی تابنده مجذوبعليشاه سال ١٣٩۶