هو

۱۲۱

بِسْمِ الله الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

آیات قرآنی :
و مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ
و از مردم کس هست که جان خود را برای خشنودی خداوند می فروشد ( در راه خدا جانبازی می کند ، مانند علی علیه السّلام که در شب هجرت در جای پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله خوابید ) ، و خداوند به بندگان دلسوز و مهربان است.
سوره بقره آیه ۲٠۷

برَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
[اين آيات] اعلام بيزارى [و عدم تعهد] است از طرف خدا و پيامبرش نسبت به آن مشركانى كه با ايشان پيمان بسته‏ ايد
سوره توبه آیه ۱

احادیث :
ما عَرَفْناكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ وَما عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ .
آن طور كه شايسته توست تو را نشناخته و به عبادت تو اقدام نكرده ايم
حضرت محمد (ص)

ان عبدٌ من عبید محمد
من بنده ای از بندگان پیامبر هستم
حضرت علی علیه السلام

سلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی
هرچه میخواهید از من بپرسید قبل از اینکه مرا از دست بدهید
حضرت علی علیه السلام

سبحاني ما اعظم شأني
شأن من از همه کس برتر و بالاتر است

معرفی شخصیتها :
حضرت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم
حضرت علی علیه السلام
حضرت امام حسن علیه السلام
مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به مولوی شاعر بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. وی در سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ زاده شد
محمد بن علی بن ملک‌داد تبریزی ملقب به شمس‌الدین یا شمس تبریزی (زادهٔ ۵۸۲ - درگذشتهٔ ۶۴۵ هجری قمری) از صوفیانِ ایرنی مسلمان مشهور سدهٔ هفتم هجری است. سخنان وی را که در مجالس مختلف بر زبان آورده، مریدان گردآوری کرده‌اند که به نام «مقالات شمس تبریزی» معروف است.
ابویزید طیفور بن عیسی بن آدم بن سروشان بسطامی معروف به بایزید بسطامی ملقب بهسلطان العارفین بزرگ‌ترین عارف قرن سوم هجری و از بزرگان اهل تصوف است که در سال‌های ۱۶۱ تا۲۳۴ می زیسته

داستانها:
داستان سبحانی ما اعظم شانی گفتن بایزید
سلطان العارفین ،بایزید بسطامی، در حلقه مریدان نشسته بود که از خود بی خود شد و ندا برآورد: نیست خدایی جز من، پس بپرستید مرا. یکی از مریدان گفت: سبحان الله یا شیخ! رو به مرید کرد و گفت: سبحانی ما اعظم شأنی. پاک و منزه منم و چه بلندمرتبه جایگاهی است من دارم

داستان ديدار شمس و مولانا
روزي مولانا پس از درس ،از مدرسه پنبه فروشان سواره بيرون آمد، شمس بيرون مدرسه او را ديد وپرسيد كه محمد "ص" برتر است يا با يزيد؟ مولانا جواب داد: واضح است محمد"ص" برتر است. وشمس پرسيد پس چرا محمد"ص" گفت: " ما عرفناك حق معرفتك (خدايا آن چنان كه بايد تو را نشناختم ) اما بايزيد گفت :" سبحاني ! ما اعظم شا‌ني " ( منزّهم من!چه بلند مرتبه ام !)؟ گويند مولانا با شنيدن اين سخن از هوش رفت و از استر افتاد

اشعار :
کافران از بت بی‌جان چه توقع دارند
باری آن بت بپرستند که جانی دارد
غزلیات سعدی

فرمايشات حضرت آقای حاج دكتر نورعلی تابنده مجذوبعليشاه سال ١٣٩٥