معنای واقعی اهل بیت و شهید - آقایان - صبح پنجشنبه 1392.06.28

معنای واقعی اهل بیت و شهید - آقایان - صبح پنجشنبه 1392.06.28
File Size:
20.29 MB
Date:
28 شهریور 1392

 

هو
۱۲۱
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۸۵
ماه رمضان [همان ماه] است كه در آن قرآن فرو فرستاده شده است [كتابى ] كه مردم را راهبر و [متضمن] دلايل آشكار هدايت و [ميزان] تشخيص حق از باطل است پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد و كسى كه بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى مى‏خواهد و براى شما دشوارى نمى‏خواهد تا شماره [مقرر] را تكميل كنيد و خدا را به پاس آنكه رهنمونيتان كرده است به بزرگى بستاييد و باشد كه شكرگزارى كنيد (۱۸۵)
سوره ۲: البقرة
عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ﴿۵
آنچه را كه انسان نمى‏دانست [بتدريج به او] آموخت (۵)
 
فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۳۷
سپس آدم از پروردگارش كلماتى را دريافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آرى او[ست كه] توبه‏پذير مهربان است (۳۷)
 
عَلَّمَهُ الْبَيَانَ ﴿۴
به او بيان آموخت (۴)
سوره ۵۵: الرحمن
 
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
 
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟
به کجا مى روم؟ آخر ننُمایى وطنم
 
مانده ام سخت عجب کزچه سبب ساخت مرا
یا چه بودست مراد وى ازین ساختنم
 
جان که از عالم علوى ست، یقین مى دانم
رخت خود باز برآنم که همانجا فکنم
 
مرغ باغ ملکوتم ، نیّم از عالَم خاک
دو سه روزى قفسى ساخته اند از بدنم
 
اى خوش آن روز که پرواز کنم تا برِ دوست
به هواى سرِ کویش پر و بالى بزنم
 
کیست در گوش که او مى شنود آوازم؟
یا کدام است سخن مى نهد اندر دهنم؟
 
کیست در دیده که از دیده برون مى نگرد؟
یا چه جان است، نگویى، که منش پیرهنم؟
 
تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایى
یک دم آرام نگیرم نفسى دم نزنم
 
مِىِ وصلم بچشان، تا درِ زندان ابد
از سرِ عربده مستانه به هم درشکنم
 
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم
آنکه آورد مرا باز بَرَد در وطنم
 
تو مپندار که من شعر به خود مى گویم
تا که هشیارم و بیدار یکى دم نزنم
 
شمس تبریز، اگر روى به من بنمایى
و الله این قالب مردار به هم درشکنم
 
 
 
فرمايشات حضرت آقاي دكتر نورعلي تابنده مجذوبعليشاه سال۱۳۹۲

 

 
 
 
 
Powered by Phoca Download