اخلاص و مخلص - دعا - انس و محبت و برادری - ایثار و گذشت - پوریای ولی - خانمها - صبح چهارشنبه 1392.06.06
منم من خدايى كه جز من خدايى نيست پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز برپا دار (۱۴)
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي ﴿۱۴﴾
در حقيقت قيامت فرارسنده است مىخواهم آن را پوشيده دارم تا هر كسى به [موجب] آنچه مىكوشد جزا يابد (۱۵)
إِنَّ السَّاعَةَ ءاَتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ﴿۱۵﴾
پس هرگز نبايد كسى كه به آن ايمان ندارد و از هوس خويش پيروى كرده است تو را از [ايمان به] آن باز دارد كه هلاك خواهى شد (۱۶)
فَلاَ يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لاَ يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى ﴿۱۶﴾
و اى موسى در دست راست تو چيست (۱۷)
وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى ﴿۱۷﴾
گفت اين عصاى من است بر آن تكيه مىدهم و با آن براى گوسفندانم برگ مى تكانم و كارهاى ديگرى هم براى من از آن برمىآيد (۱۸)
قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى ﴿۱۸﴾
فرمود اى موسى آن را بينداز (۱۹)
قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى ﴿۱۹﴾
پس آن را انداخت و ناگاه مارى شد كه به سرعت مىخزيد (۲۰)
فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى ﴿۲۰﴾
فرمود آن را بگير و مترس به زودى آن را به حال نخستينش بازخواهيم گردانيد (۲۱)
قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى ﴿۲۱﴾
و دستخود را به پهلويت ببر سپيد بىگزند برمىآيد [اين] معجزهاى ديگر است (۲۲)
وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى ﴿۲۲﴾
تا به تو معجزات بزرگ خود را بنمايانيم (۲۳)
لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى ﴿۲۳﴾
به سوى فرعون برو كه او به سركشى برخاسته است (۲۴)
اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿۲۴﴾
گفت پروردگارا سينهام را گشاده گردان (۲۵)
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ﴿۲۵﴾
و كارم را براى من آسان ساز (۲۶)
وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي ﴿۲۶﴾
و از زبانم گره بگشاى (۲۷)
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي ﴿۲۷﴾
[تا] سخنم را بفهمند (۲۸)
يَفْقَهُوا قَوْلِي ﴿۲۸﴾
و براى من دستيارى از كسانم قرار ده (۲۹)
وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي ﴿۲۹﴾
هارون برادرم را (۳۰)
هَارُونَ أَخِي ﴿۳۰﴾
پشتم را به او استوار كن (۳۱)
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي ﴿۳۱﴾
و او را شريك كارم گردان (۳۲)
وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي ﴿۳۲﴾
تا تو را فراوان تسبيح گوييم (۳۳)
كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا ﴿۳۳﴾
و بسيار به ياد تو باشيم (۳۴)
وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا ﴿۳۴﴾
زيرا تو همواره به [حال] ما بينايى (۳۵)
إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرًا ﴿۳۵﴾
فرمود اى موسى خواستهات به تو داده شد (۳۶)
قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى ﴿۳۶﴾
و به راستى بار ديگر [هم] بر تو منت نهاديم (۳۷)
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى ﴿۳۷﴾
هنگامى كه به مادرت آنچه را كه [بايد] وحى مىشد وحى كرديم (۳۸)
إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى ﴿۳۸﴾
كه او را در صندوقچهاى بگذار سپس در دريايش افكن تا دريا [=رود نيل] او را به كرانه اندازد [و] دشمن من و دشمن وى او را برگيرد و مهرى از خودم بر تو افكندم تا زير نظر من پرورش يابى (۳۹)
أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي ﴿۳۹﴾
آنگاه كه خواهر تو مىرفت و مىگفت آيا شما را بر كسى كه عهدهدار او گردد دلالت كنم پس تو را به سوى مادرت بازگردانيديم تا ديدهاش روشن شود و غم نخورد و [سپس] شخصى را كشتى و [ما] تو را از اندوه رهانيديم و تو را بارها آزموديم و سالى چند در ميان اهل مدين ماندى سپس اى موسى در زمان مقدر [و مقتضى] آمدى (۴۰)
إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى ﴿۴۰﴾
و تو را براى خود پروردم (۴۱)
وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي ﴿۴۱﴾
سوره ۲۰: طه
بربه رو پشته ای بنشسته فرد
بر به روی خاک هی میزد رقم
می نگاری نامه بهر کیست این؟
خاطر خود را تسلی می کنم
عشق بازی می کنم با نام او