Up

جشن سالگرد افتتاح مددکاری رضا - عصر جمعه 1393.06.14

جشن سالگرد افتتاح مددکاری رضا - عصر جمعه 1393.06.14
File Size:
4.77 MB
Date:
14 شهریور 1393

 

هو
۱۲۱
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
 
 
حكایت زن با شوهر و ماجرای ایشان
 

آن یكی زن، شوی خود را گفت: هی
ای مروت را به یكره كرده طی

هیچ تیمارم نمی داری، چرا ؟
تا به كی داری در این خواری مرا ؟

گفت شو: من نفقه چاره میكنم
گر چه عورم دست و پائی میزنم

نفقه و كسوه است واجب، ای صنم
از مَنت این هر دو هست و نیست کم

آستین پیرهن بنمود زن
بس درشت و پر وسخ بُد پیرهن

گفت: کز سختی تنم را میخورد
كس كسی را كسوه زین سان آورد ؟

گفت: ای زن، یك سؤالت میكنم
مرد درویشم همین آمد فنم

این درشت است و غلیظ و ناپسند
لیك بندیش، ای زن اندیشه مند

کاین درشت و زشت تر، یا خود طلاق
این تو را مكروه تر، یا خود فراق

همچنین، ای خواجۀ تشنیع زن
از بلا و فقر و از رنج و محن

بی شك این ترك هوا تلخی ده است
لیك از تلخی بُعدِ حق به است

گر جهاد و صوم سخت است و خشن
لیك این بهتر ز بُعد، ای ممتحن

رنج كی ماند دمی كه ذو المنن ؟
گویدت: چونی تو ای رنجور ِ من ؟

ور نگوید كت نه آن فهم و فن است
لیك آن ذوق تو پرسش كردن است

آن عزیران كه طبیبان ِ دلند
سوی محرومان به پرسش مایلند

گر حذر از ننگ و از نامی كنند
چاره اندیشند و، پیغامی كنند

ور نه در ذهنشان بود این فکردر
نیست معشوقی ز عاشق بی خبر

ای تو جویای نوادر داستان
هم فسانۀ عشق بازان را بخوان

بس بجوشیدی در این عهد مدید
ترك جوشی هم نگشتی، ای قدید

دیده ای عمری تو داد و داوری
وانگه از نادیدگان ناشی تری ؟

هر كه شاگردیش كرد، ُاستاد شد
تو سپستر رفته ای، ای كور ُلد

خود نبود از والدینت اختیار
هم نبودت عبرت از لیل و نهار
دفتر ششم مثنوی


فرمايشات حضرت آقاي دكتر نورعلي تابنده مجذوبعليشاه سال۱۳۹۳

 
 
 
 
 
Powered by Phoca Download